به گزارش بولتن نیوز به نقل از همشهری : ایرانیان با غروب خورشید در آخرین روز پاییز، طولانیترین شب سالشان را جشن میگیرند. جشنی که در این شب برگزار میشود، جشن شب یلدا نامیده میشود. ایرانیان باستان در این شب از هراس برنیامدن آفتاب تا سپیده صبح بیدار میماندند که طلوع خورشید را ببینند. رسمی که، ریشه در آئینی قدیمی دارد و به روزگاری باز میگردد که فریدون بر ضحاک ظفر یافت و او را در کوه البرز به بند کشید تا ایرانیان را از طمع و بخل و نیرنگ ضحاک آسوده کند. جشن مهرگان بنا به اقوال، روز بر تخت نشستن فریدون و شکست ضحاک است.
مهرگان که از جشنهای ایرانیان باستان بود و در قدیمالایام، به افتخار ایزد مهر آن را برپا میکردند، آئینهای فراوانی داشت که بیشتر آنها رخت فراموشی به تن کردهاند و ردی از آنان باقی نیست. از میان جشنهای مهری، فقط یک آئین باقیمانده که ایرانیان هنوز دل در آن نهادهاند: شب یلدا؛ طولانیترین شب سال، شب هندوانه و آجیل که ساکنان هر خانهای تا میانههای شب بیدار میمانند تا به قول قدیمی ها خورشید متولد شود. برای آنکه بدانیم داستان یلدا چیست و چرا گذشتگان دور این سرزمین، چنین آئینی برپا میکردند، در این متن ایزد مهر را معرفی کرده، جایگاه آن را در اساطیر ایران باستان و جشنها و آئینهای مرتبط با این ایزد باستانی یادآور میشویم و نمادهای مشهور مهر را برمیشماریم.
سراغ «ایزدمهر» را در «مِهریَشت» بایست گرفت. مِهریَشت یکی از سرودههای اوستاست که در وصف زیباییهای ایزد مهر سروده شده. «مهر» نیز یکی از ایزدان هند و ایران باستان بود و در سرودههای ودایی او را «میترَه» مینامیدند که در گروه خدایانِ فرمانروا منزل داشت. مهر یا میترا ایزد پیمان بود و بر درستی هر پیوند، حتی پیوندهای میان اهورامزدا و اهریمن نظارت میکرد. چنین میگویند که مهر، ایزدی با هزار گوش و دههزار چشم و بازوانی توانا بود و همواره در متون مذهبی به همراه خورشید دیده میشد.
خورشید و مهر پنجه در پنجه هم افکندند و هنگامی که خورشید به زمین خورد، مهر از در دوستی درآمد و دست خورشید را گرفت. از آن روز به بعد، مهر و خورشید یاران غار شدند. مهر پیش از عروجش به آسمان به همراه سُل یا خدای روشنی در آئین ضیافت همگانی شرکت کرد که به «شام آخر»(1) معروف بود و پس از آن بود که ایزد مهر به عرش عروج کرد.
شاید از اینروست که بعدها به مرور مهر، هممعنی خورشید میشود و همچون خورشید از مشرق به مغرب میرود و بعد از غروب آفتاب دوباره به زمین باز میگردد تا درستی هر پیمانی را سبک و سنگین کند. مهر را ایزد همیشه بیداری مینامند که سوار بر گردونهای است که سِپَندمینو یا روح مقدس که نماد روح و اندیشه اهورامزداست آن را ساخته و مهر با آن از این گوشه سپهر به آن گوشه میرود. گردونه مهر را 4 اسب سفید نامیرا، هیکنان به پیش میبرند و ایزد بهرام(2) که به شمایل گرازی درآمده، پیشاپیش گردونه میتازد. راویان اخبار نوشتهاند که ایران، موطن کیش مهر بوده است اما به مرور ایزد مهر و آئین مهرپرستی به کشورهای غربی رفت و در آنجا بالید و جانی گرفت؛ آنچنان که پس از چندی رقیب سرسخت مسیحیت شد. در احوال این رقابت همین بس که قدیس مشهور مسیحی، قدیس آگوستین از معتقدان میترایی بود.
میگویند مِلک سغدیانه یعنی همان سمرقند و سرزمینهای میان آمودریا و سیردریا، خاستگاه مهر بوده است و نقل میکنند که مادر مهر که زن بکری بود از دریاچه هامون بار گرفت و ایزد مهر را زایید. در یکی از تصاویری که از ایزد مهر باقی مانده است مهر همچون مروارید از میان صدفی به دنیا آمده است.
اهورامزدا، ایزد مهر را بر آن کرد تا راهبری نخستین زن و مرد را عهدهدار شود. مهر نیز پس از آنکه گاوی (یا به قولی گاو نخستین، ایوْکاد(3)) را قربانی کرد، راهبری زن و مرد نخستین را به عهده گرفت. اما اهریمن که از آفرینش آشفته بود، زمین را خشکاند تا نسل انسان را بخشکاند. مهر نیز کمانش را کشید و تیری رو به صخره بزرگی افکند. صخره زخمی شد و آب از میان صخره بیرون زد. بهمن سرکاراتی در کتاب «اسطوره بازگشت جاودانه» معتقد است صخره در این داستان، نمادی از سپهر اختران است که بعد از صاعقه (یا همان تیر) شروع به بارش میکند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com