کد خبر: ۱۱۵۶۳۷
تاریخ انتشار:
شب اساطیر

نگاهی به نمادها و اسطوره های شب یلدا

ایرانیان با غروب خورشید در آخرین روز پاییز، طولانی‏ترین شب سالشان را جشن می‏گیرند. رسمی که، ریشه در آئینی قدیمی دارد و به روزگاری باز می‏گردد که فریدون بر ضحاک ظفر یافت و او را در کوه البرز به بند کشید تا ایرانیان را از طمع و بخل و نیرنگ ضحاک آسوده کند

به گزارش بولتن نیوز به نقل از همشهری : ایرانیان با  غروب خورشید در آخرین روز پاییز، طولانی‏ترین شب سالشان را جشن می‏گیرند. جشنی که در این شب برگزار می‏شود، جشن شب یلدا نامیده می‏شود. ایرانیان باستان در این شب از هراس برنیامدن آفتاب تا سپیده صبح بیدار می‏ماندند که طلوع خورشید را ببینند. رسمی که، ریشه در آئینی قدیمی دارد و به روزگاری باز می‏گردد که فریدون بر ضحاک ظفر یافت و او را در کوه البرز به بند کشید تا ایرانیان را از طمع و بخل و نیرنگ ضحاک آسوده کند. جشن مهرگان بنا به اقوال، روز بر تخت نشستن فریدون و شکست ضحاک است.

 

مهرگان که از جشن‌های ایرانیان باستان بود و در قدیم‌الایام، به افتخار ایزد مهر آن را برپا می‌کردند، آئین‌های فراوانی داشت که بیشتر آنها رخت فراموشی به تن کرده‌اند و ردی از آنان باقی نیست. از میان جشن‌های مهری، فقط یک آئین باقی‌مانده که ایرانیان هنوز دل در آن نهاده‌اند: شب یلدا؛ طولانی‌ترین شب سال، شب هندوانه و آجیل که ساکنان هر خانه‌ای تا میانه‌های شب بیدار می‌مانند تا به قول قدیمی ها خورشید متولد شود. برای آنکه بدانیم داستان یلدا چیست و چرا گذشتگان دور این سرزمین، چنین آئینی برپا می‏کردند، در این متن ایزد مهر را معرفی کرده، جایگاه آن را در اساطیر ایران باستان و جشن‏ها و آئین‏های مرتبط با این ایزد باستانی یادآور می‏شویم و نمادهای مشهور مهر را برمی‌شماریم.
 

سراغ «ایزدمهر» را در «مِهریَشت» بایست گرفت. مِهریَشت یکی از سروده‏های اوستاست که در وصف زیبایی‏های ایزد مهر سروده شده. «مهر» نیز یکی از ایزدان هند و ایران باستان بود و در سرود‏ه‏های ودایی او را «میترَه» می‏نامیدند که در گروه خدایانِ فرمانروا منزل داشت. مهر یا میترا ایزد پیمان بود و بر درستی هر پیوند، حتی پیوندهای میان اهورامزدا و اهریمن نظارت می‏کرد. چنین می‏گویند که مهر، ایزدی با هزار گوش و ده‏هزار چشم و بازوانی توانا بود و همواره در متون مذهبی به همراه خورشید دیده می‏شد.

 

خورشید و مهر پنجه در پنجه هم افکندند و هنگامی که خورشید به زمین خورد، مهر از در دوستی درآمد و دست خورشید را گرفت. از آن روز به بعد، مهر و خورشید یاران غار شدند. مهر پیش از عروجش به آسمان به همراه سُل یا خدای روشنی در آئین ضیافت همگانی شرکت کرد که به «شام آخر»(1) معروف بود و پس از آن بود که ایزد مهر به عرش عروج کرد.

 

شاید از این‏روست که بعدها به‏ مرور مهر، هم‏معنی خورشید می‏شود و همچون خورشید از مشرق به مغرب می‏رود و بعد از غروب آفتاب دوباره به زمین باز می‏گردد تا درستی هر پیمانی را سبک و سنگین کند. مهر را ایزد همیشه بیداری می‏نامند که سوار بر گردونه‏ای است که سِپَندمینو یا روح مقدس که نماد روح و اندیشه اهورامزداست آن را ساخته و مهر با آن از این گوشه سپهر به آن گوشه می‏رود. گردونه مهر را 4 اسب سفید نامیرا، هی‏کنان به پیش می‏برند و ایزد بهرام(2) که به شمایل گرازی درآمده، پیشاپیش گردونه می‏تازد. راویان اخبار نوشته‏اند که ایران، موطن کیش مهر بوده است اما به ‏مرور ایزد مهر و آئین مهرپرستی به کشورهای غربی رفت و در آنجا بالید و جانی گرفت؛ آنچنان که پس از چندی رقیب سرسخت مسیحیت شد. در احوال این رقابت همین بس که قدیس مشهور مسیحی، قدیس آگوستین از معتقدان میترایی بود.

 

می‏گویند مِلک سغدیانه یعنی همان سمرقند و سرزمین‏های میان آمودریا و سیردریا، خاستگاه مهر بوده است و نقل می‏کنند که مادر مهر که زن بکری بود از دریاچه هامون بار گرفت و ایزد مهر را زایید. در یکی از تصاویری که از ایزد مهر باقی مانده است مهر همچون مروارید از میان صدفی به دنیا آمده است.

 

اهورامزدا، ایزد مهر را بر آن کرد تا راهبری نخستین زن و مرد را عهده‏دار شود. مهر نیز پس از آنکه گاوی (یا به قولی گاو نخستین، ایوْکاد(3)) را قربانی کرد، راهبری زن و مرد نخستین را به عهده گرفت. اما اهریمن که از آفرینش آشفته بود، زمین را خشکاند تا نسل انسان را بخشکاند. مهر نیز کمانش را کشید و تیری رو به صخره بزرگی افکند. صخره زخمی شد و آب از میان صخره بیرون زد. بهمن سرکاراتی در کتاب «اسطوره بازگشت جاودانه» معتقد است صخره در این داستان، نمادی از سپهر اختران است که بعد از صاعقه (یا همان تیر) شروع به بارش می‏کند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین